آزمون کتل (Catel 16pf)

مشخصات شرکت کننده

شیوه‌نامه آزمون کتل

این آزمون حاوی سوال‌هایی است (۱۸۷ سوال) که رغبت‌ها و احساس‌های شما را نسبت به چیز‌ها نشان می‌دهند. در بسیاری از سوال‌ها، پاسخ درست یا غلط وجود ندارد و شما فقط باید مشخص کنید که چه چیزی از نظر شما درست است. به نکات زیر توجه فرمایید:

  1. پاسخی را مشخص کنید که به نظر شما درست‌تر است. بهتر است آنچه واقعا فکر می‌کنید را بگویید. در غیر این صورت نتایج آزمون معتبر نخواهد بود.
  2. وقت خود را با فکر کردن درباره هر سوال تلف نکنید. اولین و طبیعی‌ترین پاسخی را که به ذهنتان می‌آید انتخاب کنید. البته سوال‌ها کوتاه تر از آن هستند که همه اطلاعاتی که مایل هستید را در اختیار شما بگذارند، اما شما بهترین پاسخی را بدهید، که تحت شرایط موجود، امکان پذیر است.
  3. به همه سوال‌ها، به ترتیب پاسخ دهید. هیچ سوالی را بدون پاسخ نگذارید.
  4. شما باید در اغلب موارد گزینه اول یا سوم را انتخاب کنید و فقط زمانی از گزینه وسط استفاده کنید که مجبور هستید و هیچ کدام از دو گزینه دیگر درست به نظر نمی‌آیند.

پرسش‌نامه آزمون کتل

دستور اجرای این آزمون را به خوبی فهمیده‌ام.
 
 
 

۲- آماده‌ام ک تا حد امکان به هر گزینه صادقانه پاسخ دهم.
 
 
 

۳- بیشتر دلم می‌خواهد که خانه‌ام...
 
 
 

۴- می‌توانم نیروی کافی برای مقابله با مشکلاتم به دست بیاورم.
 
 
 

۵- در برابر حیوانات وحشی کمی احساس اضطراب دارم حتی اگر در قفس محکمی باشند.
 
 
 

۶- از انتقاد نسبت به اشخاص و افکار آن‌ها خودداری می‌کنم.
 
 
 

۷- به مردم کنایه‌های تند و نیش‌دار می‌زنم اگر فکر کنم که حقشان همین است.
 
 
 

۸- موسیقی سنتی را به آهنگ‌های مد روز ترجیح می‌دهم.
 
 
 

۹- اگر شاهد دعوای دو بچه همسایه باشم:
 
 
 

در موقعیت‌های اجتماعی:
 
 
 

۱۱- جالب‌تر است که انسان ...
 
 
 

۱۲- ترجیح می‌دهم که در خیابان برای تماشای نقاشی کردن یک هنرمند بایستم تا آنکه به جر و بحث افراد گوش دهم.
 
 
 

۱۳- معمولا با افراد پرمدعا کنار می‌آیم، حتی اگر خیلی متکبر یا از خود راضی باشند.
 
 
 

۱۴- تقریبا همیشه می‌توانم عدم صداقت مردم را در چهره آن‌ها ببینم.
 
 
 

۱۵- برای همه مردم بهتر است که تعطیلات (مرخصی‌ها) طولانی‌تر شوند و همه اجبارا از آن‌ها استفاده کنند.
 
 
 

۱۶- ترجیح می‌دهم که پیامد‌ یک کار پردرآمد اما بی‌ثبات را بپذیرم به جای آن‌که یک کار ثابت و کم درآمد قبول کنم.
 
 
 

۱۷- درباره احساس‌هایم حرف می‌زنم.
 
 
 

۱۸- گاه گاهی برایم اتفاق می‌افتد که خطر مبهمی را احساس می‌کنم یا ترسی ناگهانی بر من غلبه می‌کند بدون آن که دلایل آن را بفهمم.
 
 
 

۱۹- اگر اشتباهی مرا برای کاری که نکرده‌ام سرزنش کنند:
 
 
 

۲۰- با پول می‌توان تقریبا هر چیزی را به دست آورد.
 
 
 

۲۱- تصمیم‌های من بیشتر:
 
 
 

۲۲- اغلب اشخاص خوش‌بخت‌تر می‌شدند اگر بیشتر مانند دوستانشان زندگی و مثل دیگران عمل می‌کردند.
 
 
 

۲۳- گاهی برایم اتفاق می‌افتد که وقتی در آیینه نگاه می‌کنم به درستی نمی‌دانم که سمت راستم کجاست و سمت چپم کجاست.
 
 
 

۲۴- وقتی حرف می‌زنم دوست دارم که:
 
 
 

۲۵- وقتی چیزی به شدت مرا عصبی می‌کند، می‌دانم سریعا آرامش‌ام را به دست می‌آورم.
 
 
 

۲۶- با ساعت کاری یکسان و حقوق مساوری بهتر است که انسان:
 
 
 

۲۷- مرا انتخاب کرده‌اند تا:
 
 
 

۲۸- نسبت «بیل» به «کندن» مثل نسبت «چاقو» است به:
 
 
 

۲۹- گاهی برایم اتفاق می‌افتد که نمی‌توانم بخوابم چون فکری ذهنم را به خود مشعول می‌دارد.
 
 
 

۳۰- به هدف‌هایی که در زندگی شخصی برای خودم تعیین می‌کنم، تقریبا همیشه دست می‌یابم.
 
 
 

۳۱- وقتی قانونی کهنه است باید عوض شود.
 
 
 

۳۲- وقتی در مورد طرحی کار می‌کنم که مستلزم اقدام سریعی است که به دیگران لطمه می‌زند، احساس ناراحتی می‌کنم.
 
 
 

۳۳- اغلب افرادی که می‌شناسم، مرا فردی خوش‌صحبت می‌دانند.
 
 
 

۳۴- وقتی اشخاص نامرتب و شلخته را می‌بینم:
 
 
 

۳۵- اگر در بین جمع، ناگهان مورد توجه همه واقع شوم، احساس ناراحتی می‌کنم.
 
 
 

۳۶- همیشه از شرکت در یک مهمانی بزرگ، یک جشن یا یک جلسه عمومی، خوشحال می‌شوم.
 
 
 

۳۷- در مدرسه بیشتر علاقه داشتم (یا علاقه دارم):
 
 
 

۳۸- اگر مسئولیتی به من محول شود، خواهان آن هستم که از دستوراتم تبعیت کنند وگرنه استعفا می‌دهم.
 
 
 

۳۹- برای والدین مهم‌تر است که:
 
 
 

۴۰- در یک کار گروهی ترجیح می‌دهم:
 
 
 

۴۱- گه گاهی احساس می‌کنم که دلم می‌خواد به یک فعالیت بدنی که مستلزم تلاش فراوانی است بپردازم.
 
 
 

۴۲- ترجیح می‌دهم که با اشخاص مبادی آداب، معاشرت کنم تا با افراد بی‌ظرافت و بی‌ملاحظه.
 
 
 

۴۳- به شدت احساس سرافکندگی می‌کنم وقتی که افراد در حضور دیگران مرا مورد انتقاد قرار می‌دهند.
 
 
 

۴۴- وقتی که رئیسم مرا احضار می‌کند:
 
 
 

۴۵- آنچه که جهان ما بدان نیاز دارد:
 
 
 

۴۶- همیشه نسبت به مقاصد تبلیغاتی موجود در چیزهایی که می‌خوانم آگاهی کامل دارم.
 
 
 

۴۷- وقتی نوجوان بودم در فعالیت‌های ورزشی مدرسه شرکت می‌کردم.
 
 
 

۴۸- اتاقم را همواره مرتب نگه می‌دارم و مهمولا جای همه چیز را به خوبی می‌دانم.
 
 
 

۴۹- گاهی برایم اتفاق می‌افتد که با فکر کردن به آنچه طی روز، گذشته است دچار حالت تنش و عصبانیت می‌شوم.
 
 
 

۵۰-گاهی برایم اتفاق می‌افتد که هنگام حرف‌زدن با اشخاص از خود بپرسم که آیا نسبت به آنچه به آن‌ها می‌گویم علاقه دارند؟
 
 
 

۵۱- اگر بایستی انتخاب می‌کردم، بیشتر ترجیح می‌دادم که
 
 
 

۵۲- در بعضی عیدها و جشن تولدهای مهم
 
 
 

۵۳-نسبت «خسته» به« کار» مثل نسبت «مغرور» است به:
 
 
 

۵۴- در بین این چیزها، کدام یک با آن های دیگر جور نیست؟
 
 
 

۵۵- دوستانم مرا ترک کرده اند:
 
 
 

۵۶- به دلیل داشتن بعضی از صفات خود را برتر از اغلب اشخاص می‌دانم
 
 
 

۵۷- وقتی چیزی مرا دگرگون و ناراحت می‌کند، سعی می‌کنم که احساسم را از دیگران پنهان کنم
 
 
 

۵۸- دوست دارم که برای تماشای نمایش یا تفریح از خانه خارج شوم
 
 
 

۵۹- به عقیده من، آزادی ارزشمند تر از رفتار خوب و احترام به قانون است.
 
 
 

۶۰- تمایل دارم که در حضور بزرگتر‌ها (کسانی که با تجربه تر هستند، مسن تر هستند یا موقعیت بالاتری دارند) سکوت کنم
 
 
 

۶۱- مخاطب قرار دادن یک گروه بزرگ و یا بیان مطلبی در حضور آن گروه، برایم مشکل است
 
 
 

۶۲- وقتی در جای ناشناخته ای هستم، از حس جهت یابی خوبی برخوردارم (به آسانی می‌توانم شمال، جنوب، شرق و غرب را مشخص کنم).
 
 
 

۶۳- اگر کسی علیه من خشمگین شود
 
 
 

۶۴- وقتی مقاله غیر منصفانه ای را در یک مجله می‌خوانم بیشتر تمایل دارم آن را فراموش کنم تا آن که بخواهم «مقابله به مثل» کنم (طرز فکر خودم را به آنها بگویم).
 
 
 

۶۵- حافظه ام بسیاری از چیزهای بی اهمیت مثل اسم مغازه های شهر را به دست فراموشی می‌سپارد
 
 
 

۶۶- می‌توانم زندگی یک دامپزشک را که به مداوا و جراحی حیوانات می‌پرازد، دوست داشته باشم
 
 
 

۶۷- با میل و لذت غذا می‌خورم اما همیشه نظم و نظافت را مثل بعضی از اشخاص رعایت نمی‌کنم
 
 
 

۶۸- بعضی وقت‌ها، حال دیدن هیچ کس را ندارم
 
 
 

۶۹- گاهی بعضی‌ها به من گوشزد می‌کنند که هیجانم را در صدا و رفتارم به وضوح، نشان می‌دهم
 
 
 

۷۰- وقتی نوجوان بودم اگر عقیده ام با عقیده والدینم متفاوت بود، معمولاً
 
 
 

۷۱- ترجیح می‌دهم که یک دفتر کار برای خودم به تنهایی داشته باشم، بی آن که با دیگری در آن سهیم باشم
 
 
 

۷۲- ترجیح می‌دهم که در آرامش از زندگی دلخواه خودم لذت ببرم، تا آن که به خاطر موفقیت هایم مورد تحسین واقع شوم
 
 
 

۷۳- احساس می‌کنم که از بسیاری جهات پختگی کامل دارم
 
 
 

۷۴- شیوه انتقاد بسیاری از اشخاص نسبت به من به جای آن که به من کمک کند مرا برآشفته می‌سازد
 
 
 

۷۵- همیشه می‌توانم ابراز احساساتم را کاملا کنترل کنم.
 
 
 

۷۶- اگر اختراع مفیدی را شروع می‌کردم، ترجیح می‌دادم
 
 
 

۷۷- نسبت «شگفتی» به «عجیب» مثل نسبت «ترس» است به
 
 
 

۷۸- کدام یک از این سه کسر از نوع دو کسر دیگر نیست؟
 
 
 

۷۹- به نظر می‌رسد که بعضی از اشخاص مرا نادیده می‌گیرند یا از من اجتناب می‌کنند، و من علت آن را نمی دانم.
 
 
 

۸۰- مردم کمتر از آن اندازه که سزاوار حسن نیت من است، با من رفتار می‌کنند.
 
 
 

۸۱- به کار بردن الفاظ رکیک، حتی در جلساتی که فقط از زنان یا فقط از مردان تشکیل می‌شوند، به شدت مرا ناراحت می‌کند.
 
 
 

۸۲- بی تردید در مقایسه با اغلب اشخاص، دوست کمتری دارم
 
 
 

۸۳- متنفرم از اینکه در جایی باشم که افراد زیادی برای مصاحبت حضور ندارند
 
 
 

۸۴- گاهی مردم مرا «چرب زبان» می‌نامند ضمن اینکه عقیده دارند که شخص دوست داشتنی هستم
 
 
 

۸۵- برایم اتفاق افتاده که در موقعیت های مختلف اجتماعی «هول» کنم
 
 
 

۸۶- وقتی که در جمع کوچکی هستم، در کناری می‌نشینم و می‌گذارم که دیگران مجلس را گرم کنند.
 
 
 

۸۷- وقتی مطلبی را می‌خوانم، ترجیح می‌دهم که:
 
 
 

۸۸- وقتی مافوق ها یا اشخاص صاحب نفوذ سعی کنند «مرا زیر فشار قرار دهند» دقیقاً به عکس خواسته آن ها عمل می‌کنم.
 
 
 

۸۹- مافوق ها یا اعضای خانواده ام معمولاً وقتی از من ایراد می‌گیرند که یک دلیل واقعی وجود دارد.
 
 
 

۹۰- شیوه بعضی از افراد را که در خیابان ها یا مغازه ها دیگران را برنداز می‌کنند، دوست ندارم.
 
 
 

۹۱- به هنگام یک سفر طولانی، ترجیح می‌دهم که:
 
 
 

۹۲- در موقعیت‌هایی که می‌توانند نتایج وخیم داشته باشند نباید از جنجال به پا کردن و حرف خود را به کرسی نشاندن خودداری کرد حتی اگر دور از آرامش و ادب باشد.
 
 
 

۹۳- اگر موقعیتی پیش بیاید که آشنایانم با من بدرفتاری کنند و نشان دهند که از من خوششان نمی‌آید:
 
 
 

۹۴- از تعریف و تمجید دیگران درباره خودم، ناراحت می‌شوم.
 
 
 

۹۵- ترجیح می‌دهم شغلی داشته باشم:
 
 
 

۹۶- برای قرار گرفتن در جریان امور، دوست دارم
 
 
 

۹۷- دوست دارم که نقش فعالی در کارهای اجتماعی، انجمن‌ها و ... بر عهده گیرم.
 
 
 

۹۸- در انجام یک وظیفه احساس رضایت نمی‌کنم مگر آن که کوچکترین جزییات، دقیقاً بررسی شده باشند.
 
 
 

۹۹- گاهی کوچکترین عدم موفقیت، به شدت مرا ناراحت می‌کند.
 
 
 

۱۰۰- همیشه خوب می‌خوابم و هرگز در خواب راه نمی‌روم و حرف نمی‌زنم.
 
 
 

۱۰۱- به نظر می‌رسد که داشتن شغلی جالب‌تر است که :



۱۰۲- نسبت «سطح» به «طول» مثل نسبت «نادرستی» است به :



۱۰۳- نسبت« الف – ب » به « ت – پ » مثل نسبت «م – ل» است به :



۱۰۴- وقتی اشخاص غیر منطقی هستند:



۱۰۵- وقتی در حال شنیدن موسیقی هستم اگر کسانی با صدای بلند حرف بزنند:



۱۰۶- فکر می‌کنم که بهترین توصیف درباره من این است:



۱۰۷- تنها در صورت اجبار در کارهای اجتماعی شرکت می‌کنم و در غیر این صورت کناره‌گیری می‌کنم:



۱۰۸- «محتاط بودن» و «قانع بودن» بهتر از «خوش باور بودن» و «همواره انتظار موفقیت داشتن» است



۱۰۹- وقتی به مشکلات کارم فکر می‌کنم:



۱۱۰- ایجاد رابطه با اشخاص در یک جمع، به نظرم آسان می‌رسد.



۱۱۱-وقتی کمی سیاست و تشویق برای وادار کردن افراد به کاری لازم است، معمولاً به من رجوع می‌کنند.



۱۱۲- به نظر جالب تر است که انسان:



۱۱۳- اگر یقین داشته باشم که کسی ظالم است یا آن که رفتاری خودخواهانه دارد، او را رسوا می‌کنم حتی اگر برایم موجب دردسر شود.



۱۱۴- گاهی برای تفریح، حرف های بی معنا می‌زنم تا افراد را متعجب کنم و آن وقت ببینم که چه می‌گویند.



۱۱۵- مقاله نویسی در مجلات درباره نمایش، کنسرت، اپرا و غیره می‌تواند برایم لذت بخش باشد.



۱۱۶-وقتی در جلسه ای مجبور باشم از جایم تکان نخورم، هرگز احتیاج ندارم که چیزی را خط خطی کنم یا به خود پیچ و تاب دهم.



۱۱۷- اگر کسی به من چیزی بگوید که می‌دانم نادرست است ترجیح می‌دهم به خود بگویم:



۱۱۸- احساس می‌کنم که تنبیه خواهم شد حتی وقتی هیچ خطایی نکرده باشم.



۱۱۹- تصور اینکه یک بیماری می‌تواند به اندازه یک علت بدنی دارای یک علت روانی باشد، مبالغه آمیز است.



۱۲۰- شکوه و جلال تشریفات رسمی بزرگ، از رسومی هستند که باید حفظ شوند.



۱۲۱- اگر مردم فکر کنند که من آدم بی تفاوتی هستم، ناراحت می‌شوم.



۱۲۲- برای انجام کاری، ترجیح می‌دهم:



۱۲۳- در شرایطی قرار می‌گیرم که به سختی می‌توانم از احساس دلسوزی نسبت به خودم خودداری کنم.



۱۲۴- غالباً خیلی زود نسبت به اشخاص، عصبانی می‌شوم.



۱۲۵- همیشه می‌توانم بدون اشکال از عادات قدیمی خودم صرف نظر کنم، بدون آنکه بار دیگر آنها را از سر گیرم.



۱۲۶- اگر دستمزدها یکسان باشند ترجیح می‌دهم:



۱۲۷- نسبت «بهترین» به «بدترین» مثل نسبت «کندتر» است به :



۱۲۸- کدام یک از سه پاسخ پیشنهاد شده را باید به دنبال این گروه از حروف قرارداد، ج‌ددددج‌ج‌دددج‌ج‌ج ؟



۱۲۹- گاهی برایم اتفاق می‌افتد که وقتی موقع انجام کاری می‌رسد که قبلاً برای آن برنامه ریزی کرده و با خوشحالی منتظر آن بوده‌ام، دیگر مایل به انجام آن نیستم.



۱۳۰- می‌توانم بیشتر کارهایم را به دقت انجام دهم بدون آنکه از سر و صدای کسانی که در اطرافم هستند ناراحت شوم.



۱۳۱- گاهی چیزهایی را که به نظرم مهم می‌آیند برای اشخاص غریبه تعریف می‌کنم حتی بدون آنکه آنها چیزی از من پرسیده باشند.



۱۳۲- ساعات زیادی از اوقات فراغتم را به صحبت کردن با دوستانم، درباره لحظات خوبی که در گذشته با هم داشته ایم، می‌گذرانم.



۱۳۳- خوشم می‌آید که فقط برای سرگرمی، به کارهای جسورانه و دور از احتیاط دست بزنم.



۱۳۴- مشاهده منظره یک اتاق نامرتب و در هم ریخته، برایم بسیار نامطبوع است.



۱۳۵- خودم را یک فرد اجتماعی و معاشرتی می‌دانم



۱۳۶- به هنگام تماس های اجتماعی :



۱۳۷- موسیقی مورد علاقه من



۱۳۸- زیبایی یک شعر را بیشتر از یک سلاح خوش ساخت تحسین می‌کنم.



۱۳۹- اگر به تذکر ظریف و زیرکانه من توجه نشود:



۱۴۰- دوست دارم که در بخش نظارت بر بزهکارانی که به صورت مشروط آزاد میشوند، کار کنم.



۱۴۱- انسان در معاشرت با غریبه‌ها، به دلیل خطر سرایت بیماری‌ها و غیره باید محتاط باشد.



۱۴۲- برای مسافرت به خارج، ترجیح می‌دهم که مسیری را که کارشناسان تورهای مسافرتی تعیین می‌کنند طی کنم، به جای آنکه خودم درباره مکان هایی که می‌خواهم ببینم، تصمیم بگیرم.



۱۴۳- من به عنوان شخصی زحمتکش که چندان موفقیتی کسب نکرده است، می‌نگرند.



۱۴۴- اگر مردم از صمیمیت من سوء استفاده کنند، به من بر نمی خورد و زود آن را از یاد می‌برم



۱۴۵- اگر شاهد اختلاف نظر شدید در یک جلسه باشم:



۱۴۶- دوست دارم برنامه کارم را خودم به تنهایی تعیین کنم بدون آنکه دیگران در کارم دخالت کنند یا به من توصیه کنند.



۱۴۷- گاهی اعمالم تحت تأثیر احساسات حسادت آمیز، قرار می‌گیرند.



۱۴۸- کاملاً با این جمله موافقم که «رئیس اگر اشتباه کند، باز هم رئیس است.»



۱۴۹- دچار تنش و ناراحتی می‌شوم وقتی به همه کارهایی که باید انجام دهم، فکر می‌کنم.



۱۵۰- وقتی مشغول بازی در یک مسابقه هستم و تماشاچی ها با فریاد به من توصیه هایی می‌کنند، دست و پایم را گم نمی کنم.



۱۵۱- جالب تر است که انسان :



۱۵۲- کدام یک از این کلمات با آنهای دیگر جور نیست؟



۱۵۳- نسبت «شعله» به«گرما» مثل نسبت «گل سرخ» است به :



۱۵۴- خواب های پر جنب و جوشی می‌بینم که جریان خوابم را مختل می‌کند.



۱۵۵- اگر اوضاع و احوال برای موفق شدن در کاری واقعاً نامساعد باشد، باز هم فکر می‌کنم که باید سعی خودم را بکنم.



۱۵۶- وقتی به خوبی می‌دانم که یک گروه چه باید بکند، دلم می‌خواهد به سادگی رهبری آن را بر عهده گیرم



۱۵۷- بیشتر دلم می‌خواهد به صورتی رسمی لباس بپوشم، تا آنکه با لباس پوشیدن به شیوه خاص، توجه دیگران را جلب کنم.



۱۵۸- یک شب آرام که به سرگرمی مورد علاقه ام اختصاص می‌دهم مطبوع تر از یک مهمانی پر سر و صدا می دانم.



۱۵۹- به نصایح خیرخواهانه دیگران گوش نمی دهم حتی اگر بدانم که حق با من نیست.



۱۶۰- در همه تصمیم هایی که می‌گیرم، وظیفه خود می‌دانم که همیشه اصول بنیادی «حق و ناحق» را رعایت کنم.



۱۶۱- برایم کمی ناخوشایند است که موقع کار کردن، کسانی به من نگاه کنند.



۱۶۲- چون روش های منظم و منطقی همیشه به موفقیت منتهی نمی شود گاهی استفاده از اعمال قدرت و زور لازم است.



۱۶۳- در مدرسه:



۱۶۴- گاهی از کسانی که پشت سر من بدگویی هایی کرده اند که اصلاً حقیقت نداشته است، ناراحت شده‌ام



۱۶۵- گفتگو با افراد معمولی که به عادت و سنت های خود پایبند هستند:



۱۶۶- بعضی چیزها آن قدر مرا ناراحت می‌کنند که ترجیح می‌دهم درباره آن ها حرف نزنم



۱۶۷- در پرورش یک کودک، آنچه مهمتر است:



۱۶۸- دیگران مرا شخصی ثابت قدم و نفوذ ناپذیر می‌دانند که زیر تأثیر فراز و نشیب زندگی قرار نمی گیرد



۱۶۹- فکر می‌کنم جامعه باید این خردمندی را داشته باشد که آداب خود را نوین گرداند و عادات کهنه یا سنت های محض خود را رها کند



۱۷۰- به نظر من مهمترین مسئله ای که باید در عصر جدید حل شود:



۱۷۱- بهتر یاد می‌گیرم :



۱۷۲- دوست دارم به میل خود عمل کنم تا آنکه از قواعد مرسوم تبعیت کنم



۱۷۳- دلم می‌خواهد ابتدا به آنچه می‌گویم اطمینان داشته باشم و سپس به استدلال بپردازم.



۱۷۴- گاهی چیزهای کوچک مرا در حد غیر قابل تحملی عصبانی می‌کنند، با وجود آنکه می‌دانم اصلاً اهمیت ندارد.



۱۷۵- کمتر اتفاق می‌افتد که تحت تأثیر یک موقعیت چیزی بگویم که بعداً از گفتن آن شدیداً متأسف شوم.



۱۷۶- اگر از من بخواهند که در یک کار خیریه شرکت کنم



۱۷۷- کدام یک از این سه کلمه، با دو کلمه دیگر جور نیست.



۱۷۸- نسبت «به زودی» به «هرگز» مثل نسبت «نزدیک» است به



۱۷۹- اگر عمل ناشیانه ای در بین جمع از من سر بزند، می‌توانم بزودی آن را فراموش کنم



۱۸۰- من به عنوان شخصی شهرت دارم که تقریباً همواره درباره هر مسئله ای، نظری دارد



۱۸۱- تصور می‌کنم که بهتر می‌توانم :



۱۸۲- مرا شخصی پر شور و شوق می‌دانند.



۱۸۳- به کاری علاقه دارم که امکان تغییرات، فعالیت های متنوع و مسافرت را فراهم کند، حتی اگر با خطراتی همراه باشد.



۱۸۴- شخص موشکافی هستم که همیشه سعی دارد کارها را تا آنجا که ممکن است به خوبی انجام دهد.



۱۸۵- از کاری خوشم می‌آید که مستلزم توجه و دقت عمل است



۱۸۶- از جمله افراد فعالی هستم که همواره خود را با کاری مشغول می‌کنند.



۱۸۷- اطمینان دارم که هیچ سؤالی را از قلم نینداخته ام و به همه سؤالات صادقانه پاسخ داده ام.