ﻟﻄﻔﺎ ﻫﺮ ﻋﺒﺎرت را ﺑﻪ دﻗﺖ ﺑﺨﻮانید و ﻣﺸﺨﺺ کنید در ﺧﻼل هفته گذشته ﺗﺎ اﻣﺮوز چقدر از آن ﻋﻼﻣﺖ در رﻧﺞ ﺑﻮدهاﯾﺪ. از هر گروه جمله ها فقط یک جمله را انتخاب کنید؛ برای پاسخ دادن به سوال ها، حالت های خود را از دو ماه گذشته تا کنون در نظر بگیرید.
1- در دو ماه گدشته:. من احساس غمگینی نمی کنم. خیلی اوقات احساس غمگینی می کنم. همیشه غمگین هستم. به قدری غمگین هستم که نمی توانم تحمل کنم.
2- در دو ماه گدشته:. نسبت به آینده، بدبین نیستم. بیشتر از گذشته، نسبت به آینده بدبین هستم. انتظار ندارم اوضاع بر وفق مراد من باشد. احساس می کنم امیدی به آینده نیست و اوضاع فقط بدتر می شود.
3- در دو ماه گدشته:. احساس نمی کنم که فردی شکست خورده ام. بیش از آنچه که سزاوارش باشم، شکست خورده ام. وقتی به گذشته می نگرم، شکست های زیادی را می بینم. احساس می کنم که شخص کاملاً شکست خورده ای هستم.
4- در دو ماه گدشته:. به اندازه گذشته، از زندگی لذت می برم. دیگر به اندازه گذشته، از زندگی لذت نمی برم. از چیزهایی که در گذشته از آنها لذت می بردم، خیلی کم لذت می برم. اصلاً نمی توانم از چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردم، هیچ لذتی ببرم.
5- در دو ماه گدشته:. احساس گناه خاصی ندارم. در مورد خیلی از چیزهایی که انجام داده ام و یا باید انجام می دادم احساس گناه می کنم. اغلب اوقات احساس گناه می کنم. همواره احساس گناه می کنم.
6- در دو ماه گدشته:. احساس نمی کنم دارم مجازات می شوم. احساس می کنم ممکن است مجازات شوم. من انتظار مجازات شدن را دارم. احساس می کنم که دارم مجازات می شوم.
7- در دو ماه گدشته:. همان احساسی را در مورد خودم دارم که همیشه داشته ام. اعتماد به نفسم را از دست داده ام. از خودم مأیوس شده ام. از خودم بدم می آید.
8- در دو ماه گدشته:. بیشتر از حد معمول، خود را مورد انتقاد و سرزنش قرار نمی دهم. بیشتر از گذشته، از خودم انتقاد می کنم. به خاطر تمامی اشتباهاتم، از خودم انتقاد می کنم. برای هر چیز بدی که اتفاق می افتد خود را سرزنش می کنم.
9- در دو ماه گدشته:. اصلاً در فکر آن نیستم که به خودم آسیبی برسانم. درباره اینکه به خودم آسیبی برسانم فکر می کنم؛ ولی این کار را نمی کنم. دلم می خواهد خودم را بکشم. اگر امکان داشت خودم را می کشتم.
10- در دو ماه گدشته:. بیشتر از گذشته، گریه نمی کنم. بیشتر از گذشته، گریه می کنم. به خاطر هر چیز کوچکی، گریه می کنم. دلم می خواهد گریه کنم، ولی نمی توانم.
11- در دو ماه گدشته:. بیش از حد معمول بیقرار و تحریک پذیر نیستم. احساس می کنم بیش از حد معمول، بیقرار و تحریک پذیر شده ام. به قدری بیقرار و ناراحت هستم که نمی توانم آرام بگیرم. به قدری بیقرار و ناراحت هستم که باید دائماً یا حرکت کنم یا به کاری مشغول باشم.
12- در دو ماه گدشته:. علاقه ام را نسبت به مردم و فعالیت ها از دست نداده ام. در مقایسه با قبل، کمتر به مردم و چیزها علاقه دارم. بیشتر علاقه ام را نسبت به مردم و چیزها از دست داده ام. علاقمند شدن به هر چیز برایم دشوار است.
13- در دو ماه گدشته:. تقریباً به خوبی گذشته، تصمیم گیری می کنم. تصمیم گیری برایم دشوارتر از حد معمول است. بیشتر از گذشته، در تصمیم گیری مشکل دارم. در گرفتن هر نوع تصمیمی، مشکل دارم.
14- در دو ماه گدشته:. احساس می کنم آدم ارزشمندی هستم. احساس نمی کنم به اندازه گذشته، ارزشمند و مفید باشم. در مقایسه با دیگران، خود را کم ارزش تر می دانم. بی نهایت احساس بی ارزشی می کنم.
15- در دو ماه گدشته:. به اندازه گذشته، انرژی دارم. نسبت به گذشته، انرژی ام کمتر شده است. انرژی لازم برای انجام کارهای زیاد را ندارم. انرژی انجام هیچ کاری را ندارم.
16- در دو ماه گدشته:. در الگوی خوابم، هیچ تغییری ایجاد نشده است. کمی بیش از حد معمول می خوابم. تا حدودی کمتر از حد معمول می خوابم. خیلی بیش از حد معمول می خوابم. خیلی کمتر از حد معمول می خوابم. بیشتر اوقات روز را می خوابم. صبح ها یک تا دو ساعت زودتر بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم.
17- در دو ماه گدشته:. بیش از حد معمول تحریک پذیر نیستم. بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم. خیلی بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم. همیشه تحریک پذیر هستم.
18- در دو ماه گدشته:. اشتهایم تغییری نکرده است. اشتهایم کمتر از حد معمول است. اشتهایم بیشتر از حد معمول است. اشتهایم خیلی کمتر از حد معمول است. اشتهایم خیلی بیشتر از حد معمول است. اصلاً اشتها ندارم. همیشه میل زیادی به غذا خوردن دارم.
19- در دو ماه گدشته:. تمرکزم به خوبی گذشته است. نمی توانم به خوبی گذشته، تمرکز داشته باشم. نمی توانم فکرم را روی موضوعی به مدت طولانی متمرکز کنم. احساس می کنم نمی توانم روی هیچ چیزی تمرکز کنم.
20- در دو ماه گدشته:. بیش از حد معمول، خسته یا کسل نیستم. زودتر از حد معمول، خسته یا کسل می شوم. به قدری خسته یا کسل هستم که نمی توانم بعضی از کارهایی را که قبلاًً انجام می دادم، انجام دهم. به قدری خسته یا کسل هستم که نمی توانم بیشتر کارهایی را که قبلاًً انجام می دادم، انجام دهم.
21- در دو ماه گدشته:. متوجه تغییر تازه ای در علاقه جنسی ام نشده ام. کمتر از گذشته به امور جنسی علاقه دارم. در حال حاضر خیلی کم به امور جنسی علاقه دارم. علاقه جنسی ام را کاملاً از دست داده ام.